دنياي تو دنياي پوسيدن نيست . هرلحظه اي كه مي رود جهان خوبترينهايش را به استخري راهنمايي مي كند كه مترقياتش مثل ماهي هاي فوارينه اي توي آب استخرجست مي زنند و تالاپ و تولوپ مي كنند . خواهش مي كنم نگو كه احساس نهايت اشراق است ........آنوقت منهم مجبور مي شوم تورا به ياد جاناتان بياندازم....
ازعاطفه انساني كه در سراسر ت موج مي زند انتظار هولناك نداشته باش .
اينقدر صميمي نوشته اي كه ممكن است خدا هم گريه كند و واي بر آن زمان، كه هستي و نيستي را آبخور مي كند.......
محمد جان ! اينقدر باچوب خودكار با مار احساس بازي نكن.
يهوگازت مي گيره كه ديگه ........
...........تو مال پوسيدن نيستي . چون جهان هرگز نمي پوسد
مرا با نوشته ات به گذشته دنگالم برگرداندي .