دست رو تن غروب بكش كه از تو گلبارون بشه.. بذار كه از حضور تو لحظه ترانه خون بشه .. همسايه خدا ميشم مجاور شكفتنت.. خورشيدو باور ميكنم نزديك رفتار تنت .. قطره ام از تو من ولي درگير دريا شدنم.. دچار سحر عشق تو در حال زيبا شدنم..